در گفت و گو با سعید آجرلو تفکیک رای دکتر پزشکیان در انتخابات را بررسی کرده ایم 

رای پزشکیان در انتخابات اصلاح طلبانه نیست | رای شخصی ، جریان مذهبی سنتی و رای قومیتی عامل پیروزی پزشکیان

دفتر چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و همچنان موضوع رقابت کاندیداها و جریان های سیاسی درباره سبد آرای نامزدها مورد بحث و بررسی و ارزیابی است و صاحبنظران، کارشناسان و همچنین طیف ها و جریان ها پیرامون آن به اظهار نظر می پردازند.
دفتر چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و همچنان موضوع رقابت کاندیداها و جریان های سیاسی درباره سبد آرای نامزدها مورد بحث و بررسی و ارزیابی است و صاحبنظران، کارشناسان و همچنین طیف ها و جریان ها پیرامون آن به اظهار نظر می پردازند.
کد خبر: ۱۴۶۸۲۸۷

رادیکال های جریان اصلاحات در خصوص دولت پزشکیان می کوشند تا ضمن تعریف خود به عنوان عامل پیروزی وی، سهم خواهی خود را وجهی طبیعی ببخشند. این در حالی است که الف- پزشکیان اولا، میثاق نامه اصلاح طلبان را امضاء نکرده بود ب- رای وی متعلق به شخص خود او و از بدنه محرومین و نیروهای مذهبی بود ج- پایگاه رای اصلاح طلبان چندان عاملیتی در پیروزی وی نداشتند.

 سعید آجرلو تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت و گو با جام جم آنلاین به این نکته اشاره کرد که آقای پزشکیان را باید یک پدیده انتخاباتی دانست که هم نامتعارف بود و هم ناشناخته و البته در کنار این خصوصیات، با توجه به رویکردهای شخصی و همچنین کسب آرای قومیتی و همچنین در مرحله پایین تر حمایت اصلاح طلبان توانست پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود. 

بعد از پایان انتخابات و مشخص شدن  آرای نهمین رئیس جمهور ایران هر کدام از جریان ها و گروه ها تحلیلی نسبت به سبد آرای ایشان داشتند به نظر شما مجموعه 16 میلیونی آرای آقای پزشکیان را چگونه می شود تحلیل کرد؟

به نظر من آرای پزشکیان را باید در سه بخش ارزیابی کرد. یک بخشی از آرای ایشان مربوط به منش و سلوک شخصی رئیس جمهور است. رای شخصی آرایی است که به خاطر ویژگی های فردی ایشان از پزشک بودن تا ساده زیستی، ساده بودن، نوع تعاملات با اقشار مختلف جامعه و همچنین تسلط آقای پزشکیان نسبت به نهج البلاغه است. بنابراین این ویژگی باعث یک بخش مهمی از آرا را به خود اختصاص دهد. بخش دوم رای ایشان مربوط به آرای اقوام و  گروه های اهل سنت است که در استان های آذری زبان و کردنشین و استان سیستان و بلوچستان بیشتر نمود دارد.  حسب تجربه گذشته  اهل سنت در دوره های مختلف به اصلاح طلبان رای می دادند و آقای روحانی هم توانست در ایام انتخابات بخشی از آرا اهل سنت را به خود اختصاص دهد. البته من تاکیدم بیشتر روی آرای استان های آذری زبان است. چون در انتخابات 96 آقای روحانی تقریبا 60 درصد آرای آذربایجان شرقی را به دست آورد یا آقای مهرعلیزاده در سال 84 توانست در  آذربایجان شرقی 27 درصد آرا را به دست آورد. اما آقای پزشکیان در آذربایجان شرقی و غربی 85 درصد آرا را کسب کرده و میزان آرای ایشان در استان اردبیل به 79 درصد رسید. از این رو آرای قومیتی و تحلیل این آرا در انتخابات ریاست جمهوری مهم است.

آیا میزان رای ایشان در استان های آذری زبان در دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری تفاوتی داشت؟

مشارکت در فاصله دور اول تا دور دوم در آذربایجان شرقی نزدیک به 18 درصد و در آذربایجان غربی حدود  به 11 درصد افزایش داشت. یعنی افزایش مشارکتی رخ داده که باعث شده در این استان ها آقای پزشکیان آکثریت مطلق را کسب کند.

آرای جریانی و بویژه رای اصلاح طلبان در سبد آرای آقای پزشکیان چه جایگاهی دارد؟

بخش سوم آرای ایشان مربوط به رای سیاسی و جریانی است که عمدتا مربوط به اصلاح طلبان است که قاعدتا بنابر تحلیل ها و شواهد عدد بالایی نیست . به نظر من شاید موتور محرکه این رای آقای ظریف بود که بالاخره شکل جدیدی از کمپین های انتخاباتی را برای ایشان براه انداخت و صرفا به یک حمایت ویدئویی بسنده نکرد بلکه همراه آقای پزشکیان به تلویزیون آمد و هم شهر به شهر رفت و برای ایشان تبلیغ کرد و مسئولیت به عهده گرفت و ایشان را جدی قلمداد کرد و در مرحله بعدی هم جبهه اصلاحات و آقای خاتمی و روشنفکران مربوط به این جریان از آقای پزشکیان حمایت کردند که باز هم تاکید میکنم عدد رای اصلاح طلبان در اینجا بالا نیست.یعنی این جریان نمی تواند بگوید که در رای آوری آقای پزشکیان نقش مهمی داشته است.

با توجه به تفکیکی که درباره سبد آرای آقای پزشکیان داشتید به نظر شما سهم هر کدام از این بخش ها در پیروزی ایشان چه اندازه بوده است؟

هر کدام از بخش ها همدیگر را تکمیل می کنند. معتقدم در مشارکت 50 درصدی حتما سهم رای جریانی خیلی کوچکتر از یک مشارکت 60 درصدی است. در یک مشارکت 60 درصدی، رای جریانی سهم بیشتری دارد. برای روشن تر شدن ماجرا به یک نمونه اشاره کنم. رای آقای معین در انتخابات 84 حدود چهار میلیون بود و طبیعتا ایشان رای قومیتی به آن معنا نداشت و چون رای قومیتی نداشت  صرفا رای جریانی داشت و رای شخصی ایشان هم بالا نبود و بنابراین رای جریان آقای معین را باید همان سه الی چهار میلیون دانست. با این مثال می خواهم بگویم که رای جریانی آقای پزشکیان در دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری یک سوم بود و البته آن دو بخش دیگر را هم باید لحاظ کنیم. یعنی هر گونه تحلیلی که هر یک از این سه وجه رای آقای پزشکیان را نادیده بگیرد ارزیابی نادرستی است. 

سهم آرای طبقه مذهبی و محرومان جامعه به ایشان به چه میزان است؟ بالاخره آقای پزشکیان در ایام انتخابات چهره ای معتقد از خود نشان داد و سخنان خود را مستند به نهج البلاغه و احادیث می کرد. آیا این رویکرد آقای پزشکیان  زمینه گرایش بخش مذهبی به سمت ایشان فراهم کرد؟

همانطور که اشاره کردم این بخش از آرای ایشان را باید به عنوان رای شخصی لحاظ کرد و به نظرم از 16 میلیون نفری که به آقای پزشکیان رای دارد چهار الی پنج میلیون ناشی از آرای شخصی ایشان است. در عین حال این نکته را هم باید یادآور شوم که در رای اصلاح طلبی و جریانی به این معنا نیست که آنها رویکرد مذهبی ندارند. بسیاری از گرایش های مذهبی در عین حال رویکرد اصلاح طلبی هم ممکن است داشته باشند. البته نه اصلاح طلبی به معنای براندازی. اصلاح طلبی به عنوان تغییر وضع موجود. علاوه بر اینکه نمی شود گفت که بسیاری از کسانی که طرفدار برجام هستند گرایش مذهبی ندارند. بنابراین باید گفت که کاراکتر آقای پزشکیان تا حدودی خاص بود و به همین دلیل معتقدم که آقای جهانگیری یا آقای لاریجانی در صورت حضور در انتخابات امکان نداشت که ده میلیون رای بیاورند. چون هم به لحاظ رای قومیتی و هم به لحاظ رای شخصی نمی توانستند آرا را به خود جلب کنند و البته رای منفی بالایی هم داشتند. آقای پزشکیان نه تنها رای منفی بالایی نداشت بلکه این سه بخش از آرا را در کنار هم داشت و یک واقع می توان گفت که ایشان یک کیس خاصی بود.

در ادوار مختلف کدامیک از نامزدها یا روسای جمهوری ویژگی مشابه آقای پزشکیان داشت؟

آقای احمدی نژاد را می توانم مثال بزنم. ایشان در آن دوره هم رای شخصی و هم رای جریانی داشت و البته نمی توان گفت که از امتیاز رای قومیتی مثل آقای پزشکیان برخوردار بود. اما در عین حال این دو رئیس جمهور در ایام انتخابات در یک خصوصیت با هم مشترک بودند. به این معنا که ما در ایام انتخابات حس می کردیم که یک سیاستمدار غیر متعارف و ناشناخته که باعث برهم زدن پروتکل ها شود می تواند باعث جذب آرا شود.  ما در افکارسنجی های مختلف می دیدیم که کسی که گزینه سفید باشد از اقبال عمومی در انتخابات برخوردار است. در 84 آقای احمدی نژاد در چنین موقعیتی قرار گرفت و در انتخابات ریاست جمهوری گذشته آقای پزشکیان فردی بود که رفتارهای او به نسبت بقیه سیاستمدارها  تا حدودی نامتعارف بود و همچنین به خاطر ناشناخته بودن، رای منفی ندارد و از کارنامه ای به آن معنا برخوردار نیست که بتوان او را نقد کرد. نکته دیگری که باید متذکر شوم این است که بخشی از مردم  از سیاستمداران احساس سرخوردگی پیدا کردند و تلقی شان این است که نهاد سیاست رسمی و آدم های سیاسی  نمی توانند کارها را رفع و رجوع کنند و از این رو به سراغ آدم های نامتعارف و ناشناخته و به عبارت دیگر پدیده ها می روند. آقای پزشکیان بر اساس همین خصیصه ها توانست آرای عمومی را به خود جلب کند و در عین حال او تلاش می کند که همین ویژگی ها را حفظ کند و هم می خواهد بانوان در کابینه خود حضور داشته باشند و می خواهد با اصولگرایان و اصلاح طلبان کار کند و همه اینها را کنار همدیگر جمع کند و برخی از انتصابات ایشان هم نشان می دهد که می خواهد رای قومیتی خود را حفظ کند. 

تحلیل و ارزیابی شما درباره آرای آقای پزشکیان مربوط به بعد از انتخابات است. آیا شما در همان دوره ثبت نام نامزدها، شروع تبلیغات ریاست جمهوری، مناظرات کاندیداها هم چنین دیدگاهی نسبت به رای ایشان داشتید؟

زمانی که آقای پزشکیان تایید صلاحیت شد من چنین حسی داشتم که ایشان برای جریان اصولگرا یک رقیب جدی است. یعنی اگر آقایان لاریجانی یا جهانگیری تایید می شدند من چنین حسی نداشتم ولی آمدن آقای پزشکیان به صحنه به این معنا بود که ایشان شانس زیادی دارد. حتی تصورم این است که اگر آقای پزشکیان در 1400 تایید می شد آرای خوبی می آورد و استعداد پیروزی را داشت. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها